بیکار در اقتصاد به فردی گفته میشود که در سن کار(15 تا 65 سال)و جویای کار باشد اما شغل یا منبع درآمدی پیدا نکند.کودکان و افراد مسن از آن جهت که قادر به انجام کار نیستند؛ جزو حمعیت فعال به حساب نمیآیند.زنان خانهدار و دانشجویان نیز اگر جویای کار نباشند؛جزو جمعیت فعال شمرده نمیشوند. جمعیت بیکار به تعداد افراد بیکار گفته میشود. بیکار از منظر مرکز آمار ایران، فردی بالای 10 سال است که در هفتهی قبل از آمارگیری فاقد کار باشد، و در آن هفته یا بعد از آن آمادهی کار باشد و در آن هفته و سه هفته قبل از آن در جستجوی کار باشد. همچنین افرادی که به دلیل آغاز به کار در هفتهی آینده یا انتظار بازگشت به شغل قبلی جویای کار نیستند، بیکار محسوب میشوند.[1]
علل بیکاری
افزایش جمعیت و کمبود تقاضای نیروی کار،اتوماسیون، مهمترین علل بیکاری هستند. یک عامل مهم بیکاری،افزایش رقابت بینالمللی در صنایعی است که پیشرفت روزافزون غرب بر پایه آن بنیاد نهاده شده بود
انواع بیکاری
بیکاری اصطکاکی در مدت زمان بین دو اشتغال در هنگام تغییر شغل
بیکاری فصلی: زمانیکه تقاضا برای کاری در فصل مشخصی وجود نداشته باشد؛ مثلاً برخی آموزگاران که در تابستان نمیتوانند تدریس کنند یا کشاورزان و کارگران ساختمانی
بیکاری پنهان: وقتی است که شخص به کاری مشغول است و منبع درآمدی دارد اما کار او در اقتصاد کشور اثر مثبت ندارد.
آثار بیکاری
تجربه بیکاری برای کسانی که به داشتن شغل ثابت و مطمئن عادت کردهاند،میتواند بسیار ناراحتکننده باشد. مستقیمترین نتیجه بیکاری،از دست دادن درآمد است. فشار اقتصادی برای کسانی که فاقد کارند بسیار زیاد است.
آمار بیکاران و نرخ بیکاری در هر جامعه، بیانگر میزان گسست ساختار اجتماعی و اقتصادی است. در دو دهه اخیر در ایران، معضل بیکاری بیش از پیش بر گریبان جامعه چنگ انداخته است. طبق دیدگاه جامعه شناسان و پژوهشگران اجتماعی این مسأله در ایران رتبه اول را در بین آسیبهای اجتماعی دارا است. در این نوشته ضمن تحلیل روند رشد جمعیت به تغییر نرخ بیکاری در سالهای اخیر و به طور ویژه به تحلیل روند بیکاری در سالهای 80 و 82 پرداخته شده و با تحلیل روند گذشته به اوضاع اشتغال و بیکاری در سال 85 توجه و آمار احتمالی استخراج شده است.
1. نگاه گذرا به روند رشد جمعیت و بیکاری در ایران تا 1375
میانگین رشد جمعیت از سال 46 تا 55 نزدیک به 3 درصد و از سال 56 تا 65 نزدیک به 9/3 درصد و از 66 تا 75 نزدیک به 2 درصد بود. البته میانگین رشد از سال 66 تا 70 کاملاً متمایز از سال 71 تا 75 است و اختلاف این دو رقم حدود 3/1 درصد ( 13 0/0- 26 0/0 ) می باشد. بیشترین میزان رشد جمعیت در طی 40 سال اخیر تقریباً متعلق به سالهای 1358 تا 1362 با بیش از 4 درصد است. متولدین این سالها در سرشماری سال 1375 عمدتاً در سنین 17- 13 سال بودند که بخش قابل توجهی از جمعیت غیر فعال در قالب محصل را تشکیل می دادند. روند تغییر در جمعیت فعال و غیر فعال در سه دوره سرشماری عمومی سالهای 55 و 65 و 75 در جدول زیر آمده است.
جدول 1- توزیع نسبی جمعیت 10 ساله و بیشتر کشور بر حسب وضع فعالیت 55و65و75
طبق جدول 1، سیر صعودی جمعیت غیر فعال از 55 تا سال 1375( از 4/57 به 7/64 ) به همراه رشد2 درصدی جمعیت به معنای به صدا درآمدن زنگ خطر برای سالهای بعد از 75 و ورود بخش قابل توجهی از جمعیت غیر فعال به بخش جمعیت فعال و جویای کار در آن سالها بود. به بیان دیگر هیچ بعید نبود که نسبت جمعیت فعال و غیر فعال در سالهای پس از 75 به مقدار این نسبت در سال 55 (حدود 43 به 57 درصد) نزدیک شود زیرا در سال 1355 از اوضاع متعادل تری در رشد جمعیت برخوردار بودیم. بنابراین پیش بینی وقوع بحران بیکاری در سال 75 برای سالهای پس از 75 موضوع دشواری نبود. توجه به میزان افزایش محصلان در سال 75 نسبت به سال 65، از 9/19 به 8/27 درصد، بیانگر ورود خیل عظیم متقاضی کار و تحصیل به جامعه در سالهای بعد از 75 بود. علاوه بر آن، کاهش درصد خانه دارها در سال 75 نسبت به گذشته، از 34 به 29 درصد، نشانگر ورود بانوان به عرصه تحصیل و کار و بالطبع افزایش تقاضای شغل بود. هر چند میزان بیکاری در سال 75 نسبت به سال 65 کاهش چشمگیری از 53/5 به 21/3 درصد جمعیت 10 ساله و بیشتر داشت اما این به معنای تثبیت روند نزولی میزان بیکاری نبود زیرا این کاهش متأثر از عواملی بود که تضمینی برای بقای آنها وجود نداشت. عوامل عمده کاهش میزان بیکاری عبارت بودند از: 1- عامل اقتصادی و اشتغال زایی ناشی از رشد درآمد کشور پس از پایان جنگ با عراق و کاهش هزینه های نظامی ، 2- افزایش نرخ رشد جمعیت در سالهای 60 به بعد و ورود موالید سالهای 60 به بعد در گروه های سنی 10 سال و بیشتر در سال 75 و در نتیجه بزرگتر شدن مخرج کسر و کوچکتر شدن جواب کسر در محاسبه میزان بیکاری.
جدول 2، موضوع احتمال وقوع بحران بیکاری پس از سال 75 را بهتر نمایان می سازد.
جدول 2- تعداد و توزیع نسبی جمعیت کشور بر حسب چند گروه عمده سنی ؛ 75- 65
طبق جدول 2، در سال 65 معادل 4/51 درصد جمعیت ایران در سنین فعالیت ( 15 تا 64 سالگی) و در سال 75 این نسبت معادل 56 درصد جمعیت بود. بر اساس آمار مذکور، در سال 75، درصد قابل توجهی از جمعیت در سنین فعالیت بود و نسبت به سال 65 معادل 6/4 درصد افزایش داشت. در سال 65 تعداد 735/414/25 نفر در سنین فعالیت ( 4/51 درصد جمعیت ایران ) و در سال 75 تعداد 073/631/33 نفر( 56 درصد کل جمعیت )در آن سنین بودند. اختلاف این دو عدد معادل 338/216/8 نفر برابر با 7/13 درصد کل جمعیت سال 75 بود. به بیان دیگر افزایش 6/4 درصدی جمعیت در سنین فعالیت در سال 75 نسبت به سال 65 معادل 7/13 درصد جمعیت ایران در سال 75 بوده است. این ارقام بیانگر اهمیت اشتغال زایی برای جمعیت فعال و آموزش و تحصیل برای جمعیت غیر فعال در سالهای 75 به بعد استزیرا هرم سنی جمعیت به آرامی از شکل جوان به میانه نزدیک می شد و این روند تا زمان حاضر ادامه دارد. نمودار 1 ترسیمگر این موضوع است.
* نمودار فوق نشانگر تبدیل هرم سنی جمعیت ایران از حالت جوان (جمعیت زیر 14 معادل 4/45 درصد کل جمعیت و بیشترین درصد جمعیتی در گروه سنی 4- 0 معادل 3/18 درصد در سال 65 ) به حالت میانه ( 5/39 درصد جمعیت زیر 14 سال و بیشترین درصد جمعیتی معادل 1/15 درگروه سنی 14-10 ساله در سال 75 ) است و انتظار می رود در سال 85 حدود 25درصد جمعیت در سنین زیر 14 سال و بیشترین درصد جمعیتی در گروه سنی 24-20 تقریباً معادل 13 درصد کل جمعیت به سر برند. بر این اساس نزدیک به 70 درصد جمعیت ایران در سال 85 در سنین فعالیت ( 15 تا 64 سالگی ) به سر خواهند برد و این رقم بیانگر میزان زیاد اهمیت و لزوم اشتغالزایی به ویژه پاسخ گویی به نیاز شغلی فارغالتحصیلان از دانشگاهها (با توجه به بیشترین درصد جمعیتی در گروه سنی 24- 20 در سال 85 ) از سال جاری به بعد است.
اینک برای پیشبینی جمعیت باید گفت با توجه به نرخ رشد جمعیت در سال 75 معادل 4/1 درصد و با توجه به سیر نزولی این نرخ و با فرض میانگین میزان رشد سالانه تا سال 85 برابر 3/1 درصد، و با عنایت به جمعیت 68 میلیون نفری کشور در زمان کنونی، ایران در سال 85 حدود 70 میلیون جمعیت خواهد داشت.
گفتیم احتمالاً70 درصد جمعیت ایران در سال 85 در سنین فعالیت خواهند بود. و این جمعیت تقریباً معادل 49 میلیون نفر است. با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از جمعیت غیر فعال در سال 75 در گروه سنی 19-10 ساله (طبق جدول 2معادل 9/26 درصد جمعیت) قرار داشتند که به تحصیل اشتغال داشتند، در سال 85، جزو فارغالتحصیلان و متقاضیان شغل و در نتیجه جزو جمعیت فعال گروه سنی 29-20 ساله بود ( رقم 8/27 درصد محصل در سال 75 در جدول 1 از زاویه دیگر بیانگر این موضوع است ) به نظر می رسد نسبت جمعیت فعال و غیرفعال در سال 85 بسیار متفاوت از ضرایب سال 75 باشد و در حالت طبیعی، جمعیت فعال نزدیک به 45 درصد جمعیت بالای 10 سال را در بر گیرد. از سوی دیگر با توجه به رشد جمعیت برابر 3/1 درصد، در مقایسه با سال 82 حدود 16 در صد جمعیت ایران در سال 85 زیر 10 سال و 84 درصد جمعیت بالای 10 سال خواهد بود.بنابراین جمعیت فعال کشور در سال 85 معادل 8/37 درصد کل جمعیت (45/0 ×84/ 0 )تقریبا برابر 26460000 نفر بر آورد می شود.اما در سال 75،6/75 درصد جمعیت در سنین ده سال و بیشتر و از میان آنها 3/35 درصد (جدول 1) جزو جمعیت فعال و بنابراین تعداد جمعیت فعال در سال 75 برابر با 788/026 /16 نفر بود. اینک باید توجه داشت که اختلاف تعداد جمعیت های فعال در سالهای 85 و75 برابر با عدد 113 /433 /10 بیانگر نیاز جامعه از سال 75 و در طول ده سال به تعداد شغلهای جدید علاوه بر پاسخ گویی به خواسته بیکاران باقی مانده از سالهای قبل از 75 (بیش از45 /1 میلیون بیکار) است. بر این اساس به حدود 12 میلیون فرصت شغلی جدید در طول ده سال،تا سال 85 برای رسیدن به نقطه صفر بیکاری نیازمند بودیم.
2ـ تحلیل بیکاری در ایران
بر اساس آمار موجود میزان بیکاری از سال 65 به بعد به شرح جدول 3 است.
بنا به آمار جدول 3،2/11 درصد جمعیت فعال سال 82 را بیکاران تشکیل می دادند.در آن سال تعداد افراد 10 ساله و بیشتر برابر با 2/48 درصد جمعیت کشور بود و از میا ن آنها 2/4 درصدشان بیکار بودند. با فرض جمعیت 67 میلیونی برای سال 82 (با محاسبه ضریب رشد 3/1 درصدی از سال 75 به بعد )تعداد بیکاران در سال 82 برابر با 388/369 /2 نفر بود. حال آنکه تعداد بیکاران در سال 75 معادل 402/457/1 نفر (21/3 درصد جمعیت ده ساله و بیشتر شامل 6/75 درصد کل جمعیت سال 75 طبق جداول 1 و2) بود.
براین اساس در سال 82 نسبت به سال 75 جمعیت بیکار نزدیک به 986/911 نفر حدود 63 درصد افزایش داشته است. این تعداد بیکار عمدتأ در گروه های آسیب پذیر و حساس اجتماعی در سنین 20 تا 29 سال و در میان مردان بوده اسـت. به نظر می رسد کاهش نرخ بیکاری در سال 82 نسبت به سالهای 79 و80 (جدول 3) لزومأ به معنای کاهش میزان بیکاران نباشد زیرا با فرض ثابت بودن تعداد بیکاران و متغیر بودن نرخ فعالیت (افزایش درصد جمعیت فعال در سال 82 نسبت به سالهای قبل که توضیح آن در بند 1 آمد) نرخ بیکاری کاهش خواهد یافت.از سوی دیگر گفته شد که نزدیک 12 میـلیون فرصـت شـغلی در طول 10 سـال از 75 تا85 بایـد پدید آیـد که به طـور متوسـط در هر سال برابر با 000 /00 2/1 فرصت شغلی است.با توجه به تعداد بیکاران در سال 82 تقریباً معادل 400/369 /2 نفر و سه سال باقی مانده تا سال 85، به نظر می رسد نزدیک به 6 میلیون فرصت شغلی از سال 82 تا85 باید ایجاد گردد تا نرخ بیکاری به صفر برسد.
. بحران بیکاری تا سال 85 تداوم دارد زیرا دهه 85- 75 یک دهه بحرانی است. این دهه متأثر از ورود موج جمعیت در سنین فعالیت (15 ساله به بعد) است. به دلیل سطح بالای باروی جمعیت در سالهای 65 -60 در سالهای 75 به بعد با موج تازه وارد جمعیت در سن فعالیت و در سالهای 85-80 ( 20 تا 24 سالگی) پس از پایان تحصیلات متوسطه و خدمت سربازی و فارغالتحصیلی از دانشگاه با افزایش قابل توجه متقاضیان کار مواجهایم.
به تأخیر افتادن سن ازدواج، عامل تأثیرگذار مهمی در بین دختران فعال برای شغلیابی و پرکردن اوقات فراغت و تکمیل فرآیند هویتیابی اجتماعی است. همه این موارد گویای لزوم توجه جدی به جنبه آسیب رسان بیکاری است. باید توجه داشت که نیروی متقاضی کار در دهه 85-75 هم انبوه و هم غیر ماهر است و این موضوع «یکی از مهمترین مشکلات برنامه ریزی رشد و توسعه اقتصادی در کشورهای در حال توسعه است زیرا بیش از آن که به محاسبات هزینه – فایده توجه شود به ضریب شغل زایی توجه می شود».
به نظر می رسد در سالهای بسیار نزدیک نرخ فعالیت زنان در گروه های سنی 24-20 و 29-25 افزایش قابل توجه یابد زیرا روند هویت یابی اجتماعی زنان و تحصیل آنها در مقطع آموزشعالی (در سال 83 حدود 68 درصد پذیرفته شدگان دانشگاهها از زنان بودند) رشد چشمگیری داشته است.
جدول 4 -توزیع نسبی جمعیت بیکار 64-15 ساله بر حسب گروه های عمده سنی به تفکیک جنس -80 و 82
در سال 80، 20/15 درصد از جمعیت فعال 64-15 ساله جامعه نمونه طرح آمارگیری از ویژگیهای اشتغال و بیکاری خانوار (مرکز آمار ایران) را بیکاران تشکیل می دادند. از مجموع این بیکاران، 37/62 درصد مربوط به گروه سنی 24-15 ساله بود. در همان سال از مجموع جمعیت فعال 10 ساله و بیشتر جامعه نمونه 72/14 درصد بیکار بودند. و بالاترین میزان بیکاری مربوط به گروه سنی 24-20 ساله با 26/34 درصد بود.
در سال 82، 6/11 درصد از جمعیت فعال 64-15 ساله جامعه نمونه را بیکاران تشکیل می دادندو 8/63 درصد آنها در گروه سنی 24-15 ساله بودند. در همان سال از مجموع جمعیت فعال 10 ساله و بیشتر جامعه نمونه، 2/11 درصد بیکار بودند و بالاترین میزان بیکاری به گروه سنی 24-20 ساله نزدیک به 3/26 درصد کل بیکاران تعلق داشت.
هر چند نرخ بیکاری در سال 82 به رقم 3/9 درصد برای مردان و 2/21 درصد برای زنان رسید و افزایش آن در سالهای آتی به شدت نگران کننده است اما آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است، کیفیت کار شاغلان است. شاغلان با چه کیفیتی و با چه میزان درآمد به کار اشتغال دارند؟
آنچه که نامش را «اشتغال» گذاشتهایم، در ادارات، خیابانها، مزارع و حتی در مراکز آموزشی، آیا واقعاً «اشتغال» است یا«مشغولیت»؟
پنجاه درصد اشتغال در بخش «خدمات» در جامعه ای که مزة مصرف را خوب می شناسد و می پسندد و از تولید، گریزان است و نیز در فرهنگ کاریاش، سرعت و دقت را نیازموده آیا می تواند ترسیم گر اشتغال صحیح باشد؟
آیا اشتغالات به گونه ای است که پاسخ نیازهای مادی شاغلان را می دهد و آنان احساس رضایت و امنیت می کنند؟ آیا اشتغالی که شاغلان را از فقر نجات ندهد، اشتغال است؟
براساس گزارش توسعه انسانی سال 2003 سازمان ملل متحد تع